نگاه‌های عجیب جبرئیل به خدایی که دعای بت‌پرست را اجابت می‌کند
معماری درون صنایع دستی
هیچ دانی نازنینم می توانی / راحت اسرار سعادت را بدانی رمز خوشبختی انسان نسیت جز این / مهربانی ، مهربانی ، مهربانی . . .

نگاه‌های عجیب جبرئیل به خدایی که دعای بت‌پرست را اجابت می‌کند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا، نزد هر کس رفتیم، دیدیم او چیزى نیست. ما تو را داشته باشیم، در دنیا و آخرت همه چیز داریم.

به پروردگار بگوییم: تو خود را «أکرم الاکرمین» معرفى کرده‌‏اى، در این هزار اسم در دعاى جوشن کبیر، نهصد و نود اسم فقط شعاع رحمت تو را معرفى کرده است و اسامى داراى شعاع غضب تو انگشت شمار است. یعنى مى‏‌خواهى به ما بگویى: به این راحتى من از دست شما عصبانى نمى‏‌شوم، هر چه گناه بکنید، باز با شما هستم، آب و نان و مایحتاج شما را مى‌‏دهم و شما را حفظ مى‏‌کنم. باز شما را کمک مى‏‌کنم. اگر مریض شوید، شفا مى‌‏دهم. مرا بخوانید، جواب مى‌دهم. این معناى اسامى خدا در دعاى جوشن کبیر است.

حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان در بیستمین جلسه از سلسه جلسات چهره ملکوتی یوسف(ع) گفت: به خدا بگوییم: تو گفتى من «أکرم الاکرمین» هستم، کرم در ذات تو است، نه صفت تو. تو کریم با کرم بى‌‏نهایت هستى، کریم از گدا نمى‌پرسد که چه آورده‏اى، بلکه مى‏‌پرسد: چه مى‌‏خواهى؟

ما براى پول، خانه، زمین و مقام نیامده‌‏ایم، ما اولین چیزى که مى‏‌خواهیم، خود تو است. ما دور افتاده بودیم، حالا آمده‏‌ایم. از تو فرار کرده بودیم، اما برگشتیم. همه جا رفتیم، اما دیدیم خبرى نیست.

نزد هر کس رفتیم، دیدیم او چیزى نیست. ما تو را داشته باشیم، در دنیا و آخرت همه چیز داریم.

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏‌فرماید: من شخصاً از خدا چند حاجت خواستم، یکى از آنها این بود که گفتم: محبوب من! تو به من خیلى علاقه دارى، مرا خیلى دوست دارى، خواسته مرا رد نمى‏‌کنى، خواسته‏‌ام این است که در قیامت، حساب امتم را به خودم واگذار کن. یعنى من از جانب تو وکیل باشم که به حساب آنها رسیدگى کنم. امت پیغمبر صلى الله علیه و آله یعنى شما. نه هر بى سر و پاى متکبّر و مخالفى. ما گناه کرده‌‏ایم، اما نه به عنوان مخالفت، بلکه فراموش کرده‏‌ایم، غفلت داشتیم، مریض و جاهل بودیم، آن‏
وقت که گناه مى‏‌کردیم، نمى‌‏خواستیم تو را ناراحت کنیم.

پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: در این حاجت خود مصرّ بودم، خدا هم جواب مرا داد، فرمود: حبیب من! تو پیامبر رحمتى، حق دارى این حاجت را بخواهى؛ چون به امت خود خیلى مهربان هستى و آنان را دوست دارى.

اما با این همه مهر، عشق، دوستى و محبت تو نسبت به امید خود، هنوز مانند من «أرحم الراحمین» نیستى. اگر من ورقى از پرونده بعضى از این امت را جلوى تو باز کنم و تو قسمتى از گناهان آنها را ببینى، از آنها بیزار مى‏‌شوى.

حبیب من! این درخواست را نکن، بگذار فقط من بدانم که آنها چه کار کرده‌‏اند، بگذار آبروى آنان نزد کسى غیر از من نرود. این درخواست تو را رد مى‌‏کنم و در قیامت حساب این امت را خودم رسیدگى مى‏‌کنم. چنان پنهان که تو نیز به یکى از آنها آگاه نشوى.

در روایات گفته‌‏اند: در گوش بنده‌‏ام مى‌‍‏گویم: آیا به یاد دارى که در فلان وقت، فلان جا، در آن خلوت، چه کردى؟ عبد سر خود را پایین مى‌اندازد. خطاب مى‌‏رسد: براى چه سر خود را پایین انداختى؟ آن وقت که گناه مى‏‌کردى، من تو را عذاب نکردم، آن وقت در قیامت تو را عذاب کنم؟ من مى‏‌بخشم که بدانى که با تو چه معامله‌‏اى مى‏‌کنم.

حبیب من! اگر تو به این‏ها مهر و رحمت رسالتى دارى، من مهر و رحمت خدایى دارم. اگر تو پیغمبر آنها هستى، من خداى آنها هستم.

روایتى را که یکى از علماى معاصر فیض کاشانى، در کتاب کم نظیر تفسیر «فاتحة الکتاب» نقل کرده است را ذکر کنم:

جبرئیل مى‏‌شنود که پروردگار دارد لبیک مى‏‌گوید، جبرئیل در قرآن به عنوان‏ «شَدِیدُ الْقُوى‏» معرفى شده است. تمام کره زمین و کرات دیگر مانند ورق کاغذى در برابر او است، تا این حد عظیم است.

بعد از شنیدن این صدا فورى تمام زمین را نگاه مى‏‌کند، ببیند در نیمه شب، چه بنده‌‏اى است که خدا جواب او را مى‏‌دهد، مى‏‌بیند در گوشه خلوت و تاریکى، کسى در برابر بت خود نشسته و گریه مى‏‌کند و مى‏‌گوید: یا صنم، یا صنم، یا صنم.

جبرئیل عرض مى‏‌کند: خدایا! جواب چه کسى را دارى مى‏‌دهى؟ مى‏‌فرماید: جواب این بت پرست را مى‏‌دهم. عرض مى‏‌کند: خدایا! او که تو را صدا نمى‏‌زند، خطاب مى‏‌رسد: گر چه او بت خود را صدا مى‌‏زند، ولى بت که جواب نمى‏‌دهد، اما من جواب او را مى‌‏دهم، اگر من جواب او را ندهم، بنده‌‏ام ناامید مى‌‏شود و من دلم نمى‌‏خواهد بنده‌‏ام را ناامید ببینم.





ارسال توسط عشق خدائی لرستانی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی